♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

عشق واقعی...

این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. 

 خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. 

 این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. 

 وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!
چه اتفاقی افتاده؟
در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده؟ 

 چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شدیدآ منقلب شد.
ده سال مراقبت. 

 چه عشقی! 

 چه عشق قشنگی!!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، 

 اگر سعی کنیم ...  

 


نظرات 4 + ارسال نظر
luna یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:18

آخی قشنگ بود. جدی داستانش واقعی بود؟باور کردنش سخته!
جالب بود.

بله من این طوری شنیدم که واقعی است!

نیوشا چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 21:22

آخی ... واقعا حیرت انگیز و قشنگه ...
ممنون

خواهش میشه.

سپیده یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:50

الهی بگردم
چه قدر ناز

m.j پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:32

سپیده خانم تو پاتقت کجاس کجا میخوای بری گردش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد