♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

وقت رفتن است!


وقتی اومدی کسی تورو ندید اما من دیدمت
کسی تو رو حس نکرد ولی من باهمه وجودم حست کردم
همیشه دلم می خواهد برات شعر بنویسم
عاشق باشم و دلتنگ نمی ذاره نذاشته
همین خورده ریزی که اسمش زندگی
مسافر غریب من جاده زندگیت کجاست
بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست
چه قصه ها گفتی برام از روزگار نالوتی
گفتی دیگه خسته شدم از عشقهای دروغکی
سفر یه جور شکایت به خنده های دیگران
چقدر دلم خسته اس کنار من بمون
حرفهای من هنوز ناتمام تا نگاه می کنم وقت رفتن است



باز هم همون حکایت همیشگی
پیش از اونکه با خبر بشم لحظه عظیمت تو ناگزیر میشه
تو کوله بار خستگی که پر شده از خاطره
یه قلبی هست که می شکنه
بهت میگه یه حس کور که از این بیچاره دل بکن
دیو فریب سرنوشت می خواهد تو رو جدا کنه
یکی میگه کاشکی نره منم میگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه




خار و گل




غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی آمد نزدیک گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام...

بعد از رفتن تو ...

تنهایی من، همان انتظارم است
و انتظارم، همان عشق!
و عشق تنها بهانه ی بودنم!
بی بهانه ام نکن!

بعد از رفتن تو
چقدر غریب شده ام میان این همه آشنا…
چند روزی است حجم تنهایی را بر روی قاب آبی دلم نقاشی می کنم
نه
قلم در دست من نیست
من نقاش این تنهایی نیستم



این خاطرات شب چشمانت است که
قلم در دست گرفته..
و به حرمت شبهای تلخ من

بعد از رفتن تو
حجم تنهایی را بر قاب دلم نقاشی می کند
جز تو...!

پی نوشت (یک شعر) : یه شعله ی شکسته، یه شمع رو به بادم، خسته از این زمونه، فریاد گریه دارم، شده فضای سینه، سیه چو روزگارم، از همه دل بریدم، دل به کسی ندادم، عاشق شدم به چشمات، دادم دل و به رویات، رفتی و پا گذاشتی، به سادگی رو حرف هات، با یاد تو همیشه، عمرم تموم نمی شه.... تموم زندگیم رو، به چشمای تو دادم، عمری به پات نشستم، دل به کسی ندادم، منتظرم یه روزی، تو باشی در کنارم!





آرزو


ازش پرسیدم بزرگترین آرزوت چیه؟
خندید و گفت: دیگه آرزویی ندارم، بهش رسیدم
خندم گرفته بود، گفتم نمیشه که! همیشه یه آرزوی دست نیافتنی هست!
گفت: همه چیزای دیگه ای که می خوام به اراده خودم بستگی داره، تنها چیز دست نیافتنی اون بود که الان مال خودمه.


پی نوشت: مزیت داشتن آرزوهای ساده اینه که خیلی زود و به سادگی خوشبخت میشی!!!

نامه یه گل پسر ۹ ساله به دوست مخملش



نکات؟ :

1- مامانه شایان خیلی بچه ی پایه ای هستش


2- دادا ناصر معتاده از دست این دخمل ها 


تبصره: آخر این عاشقی ها هم بهتر از این نمیشه


بقیه نکات اخلاقی این نامه رو هم اگه پیدا کردین توی نظرات بگید

دوست داشتن ....


کسپیر: اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده.

ویکتور هوگو:کسی رو که دوستش داری هر چند وقت یه بار بهش یادآوری کن که او را دوست داری!!!!!!!!!!!

دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت.

دانشجوی آمار: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است.


دانشجوی فیزیک: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است.

دانشجوی حسابداری: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست.

دانشجوی ریاضی: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن.



دانشجوی کامپیوتر: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که Delete اش کنی.

دانشجوی خوشبین: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد.

دانشجوی عجول: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن .... اگر در مدت زمانی معین برنگشت فراموشش کن.
علاقه، عشق، دوست داشتن، گل

دانشجوی شکاک: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ....اگر برگشت، از او بپرس " چرا "؟

دانشجوی صبور: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ....اگر برنگشت، منتظرش بمان تا برگردد.

دانشجوی رشته صنایع: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن این کار را مرتب تکرار کن...


چیز هایی که تجربه کردم...

تو این آپ چدید میخوام براتون از تجربه ای که تا حالا داشتم بنویسم: 

دخترا آدم هایی عجیب غریبن که بعضی وقتها خودشون از کارهای خودشون تعجب میکنن! 

آدما همه یه وجه مشترک دارن همه به فکر خودشون هستن!  

آدما دوست دارن یکی بهشون وابسته بشه!

دوست خوب شده مثل جنس اصل که این روزا اصلا پیدا نمیشه کیمیا شده!  

دروغ همه جا رو گرفته! 

حتی آدم ها واسه تفریح دروغ میگن! 


 اصلا نباید عاشق شد! 


یا اگه عاشق میشی نباید وابسته بشی! 

چون دیگه عشقم قدیمی شده! 

قلب آدم های امروز مثل پارکینگ میمونه! 

هر روز یه ماشین و روز بعد یه ماشین دیگه جاشو میگیره!!! 

وجدان آدما به خواب زمستونی رفته! 

خیانت دیگه عادی شده! 

تنهایی یه رفیق باوفا شده! 

دوای درد آدما سیگار شده! 

بین این همه زشتی! 

آدم هایی که دوست دارن گول بخورن زیاد شده! 

آدمایی که دوست ندارن یا نمیخوان این زشتی ها رو ببینن!!!  

واقعا دنیای ما اینقدر دچار تاریکی شده!؟! 

بازم خوشا به سعادت آدمایی که به این زشتی ها عادت کردن...

 

قلب


روزی دختر جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیباترین قلب را در تمام آن منطقه دارد ، جمعیت زیادی جمع شدند ، قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود ، پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند .



دختر جوان در کمال افتخار ، با صدایی بلندتر به تعریف از قلب خود پرداخت ، ناگهان پسر جوانی جلو جمعیت آمد و گفت : اما قلب تو به زیبایی قلب من نیست .
 


ادامه مطلب ...

داستان عشق


1-من قبلنا این شکلی بودم:




2--بعد یه روز یه نفر رو دیدم ….



3-اون این شکلی بود !


4-ما اوقات خوبی با هم داشتیم ….



5-من یه کادو مثل این بهش دادم


بقیه این داستان باحال در ادامه مطلب ...

ادامه مطلب ...