نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه
بود نزدیک سنگ شد وبا هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت وان
را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود
کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا ویک یاداشت پیدا کرد
پادشاه نوشته بود:
هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد
کاملا ... موافقم...
ولی همیشه برعکسشو نجا میدم :))